کوچینگ را می توان از دو منظر کلی مورد بررسی قرار داد
دید اول: از دنیای کوچ | دید دوم: از دنیای کسی که نیاز دارد با کوچ کار کند یا به اصطلاح مراجعه کننده.
کوچینگ
کوچینگ از دید کوچ یا مربی تلاش برای ایجاد یک ارتباط مؤثر با فردی است که برای رسیدن به هدفها، کسب درآمد موفق و موفقیت شغلی نیازدارد از آموزش ها و راهنمایی های او استفاده کند.
در واقع تمام تلاش کوچینگ ایجاد یک بستر مناسب و پایدار از روابط حرفه ایست که با کمک راهنمایی ها و آموزش های وی، مراجعه کننده با رشد و توسعه فردی بتواند چالش های رسیدن به هدفها، کسب درآمد موفق و موفقیت شغلی را با موفقیت پشت سر بگذارد.
این ارتباط دو طرفه شامل رازداری، امنیت، احساس اعتماد و اطمینان است و این عوامل سبب میشوند تا فرد بتواند بهراحتی با کوچ یا مربی خود ارتباط برقرار کند و تمام مشکلات و دغدغهاش را بدون هیچ واهمه بیان کند و به خودش این اجازه را بدهد تا حرفهایی را بزند که با بقیه مطرح نمیکند.
برقراری چنین ارتباطی خود نیاز به مهارت بالایی دارد که برگرفته از آموزش هایی که کوچ یا مربی گذرانده و تجربه هایی که وی کسب کرده است.
سؤالی مطرح میشود طبق یک چهارچوب خاص و یک اصول اخلاقی مشخص ، کوچهای حرفهای چه کسانی هستند؟
چگونه این اتفاقات را رقم میزنند؟
در اینجا می توان طبق اصول اخلاقی گفت کوچ مانند یک آیینه شفافی عمل میکند که اگر واقعیتی را میبیند، آن را جلوی شما میگذارد تا خودتان آن را ببینید. و این آیینه شفاف هیچگونه قضاوتی نسب به شما ندارد. برعکس او مانند یک قطب نمای مغناطیسی با کمک در رشد و توسعه فردی، تلاش میکند شما را به هدفها، کسب درآمد موفق و موفقیت شغلی برساند.
کوچینگ
در کوچینگ، کسی که نیاز دارد با کوچ کار کند یا مراجعه کننده به دنبال ایجاد یک تغییر است. او چیزی را میخواهد که الآن ندارد. معمولاً این را میخواهد و خودش به دنبال آن رفته اما یا سرعتش کم بوده یا ظاهراً نمیشود به آن رسید و یا هر دو. پس اینجا این شخص کمک لازم دارد و میخواهد این خلأ را پر کند.
این دغدغه مراجع است، اما دغدغه کوچ چیست؟!
دغدغه کوچ این است که مراجعش به چیزی که میخواهد، برسد و یکی از تفاوتهای کوچ با حرفههای دیگر این است که کوچ باید بداند مراجعش در حال حاضر کجاست و به کجا میخواهد برسد و وقتی مراجع میداند الآن کجاست و آن شفافیت و وضوح پدیدار شود که کجا میخواهد باشد، اینجا دراینبین یکفاصله به وجود میآید و میتواند این را ببیند و اینجاست که کوچ با ابزارهایی که دارد و آن محیط و ارتباطی که ایجاد کرده (کوچینگ)، اقدام میکند و درواقع حرکت ایجاد میکند و قدمهایی برای مراجع ایجاد میکند که به سمتی که میخواهد برود.
چنانچه این قدمها با تشویق، ترغیب و قدردانی همراه باشد و تمام این مهارتها کمک کند که این مراجع، قوت درون، استعدادها و توانمندیهایش را بیشتر بشناسد، اقدام و برنامهریزی برای رسیدن به خواستهی مراجع با تعهد، کامل میشود. همان کاری که مراجع مسئول آن است و برای انجام آن اقدام میکند و یک نفر را در کنارش دارد که میداند آن فرد در تمام طول مسیر همراه اوست و هر موقع بخواهد میتواند از او کمک بگیرد.
جمع بندی
بنابراین کوچینگ یک مدرس یا نتور نیست که شروع به آموزش دادن گام به گام شاگرد خود بکند. کوچینگ رابطه استادی یا منتورینگ نیست که هر زمان که دوره های آموزشی تمام شود باز هم نیاز باشد شاگردان به استاد مراجعه کنند. کوچینگ یک روانشناس نیست که شما را به گذشته تان ببرد و بخواهد که مشکلات شما را حل کند.
بلکه کوچینگ یک ارتباط عمیق میان مربی و مراجعه کننده است تا با کمک آن مراجعه کننده به رشد و توسعه فردی رسیده باشد و با حل کردن چالش های مسیر خود راه رسیدن به هدفها، کسب درآمد موفق و موفقیت شغلی برای وی بیش از پیش هموار و آسان گردد.
- اشتراک گذاری :